۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه

ایران را دریابیم

سلام به هر کسی که این متن رو میخونه.نمی خوام زیاد کلیشه ایی حرف بزنم.به قول معروف ایران را دریابیم.خطر تجزیه و انحطاط  جنگ و نفرت قومی در حال و آینده ی کشورمون داره بیداد میکنه.اون قدر که به فکر چیز های دیگه هستیم  کمی هم به فکر کشورمون ایران باشیم.منافع ملی رو به هر چیز دیگر حتی منافع شخصی ترجیح بدیم.همین رو تو خودمون نهادینه کنیم.والسلام
به سایت زیر هم حتما سربزنید:
www.azariha.org

۱۳۹۴ مهر ۱, چهارشنبه

ای کاش نی توانستیم  حماقتهایمان را قربانی کنیم.
ریختن خون  چه عیدیست  که به رنگ  قرمز است
چه بریدن سر انسان و چه گوسفند بی چاره  که هر دو رنج میکشند 
در نذرهایمان  هم  گوسفندان  جور ما انسان ها را می کشند.
ای کاش این حماقت ها را قربانی کنیم.

۱۳۹۴ مرداد ۶, سه‌شنبه

کم آبی و برخود ما ایرانی ها

بدون آب نه تنها آینده ایی نخواهد بود  بلکه  موجودیت و تمامیت جانداران نیز به خطر خواهذ افتاد.
کشور ما روز به روز داره کم آب تر میشه.تغییرات  اقلیمی و گرمایش زمین از یک طرف  و از طرف دیگر  خواب بودن  و بسیار فانتزی فکر کردن مردم ایران.
منظور از فانتزی فکر اینه که ملت  به شکیات نمازشون  بیشتر اهمیت میدهند  تا  کمبود آب  و بحران کم آب.کم آبی در کشور ما از حد  فاجعه گذشتهاست.
من هر روز افرادی رو مشاهده می کنم  که  هر یک بار و آن هم با وسواس فراوان  حیاط خانه ی خود را شست و شو میدهند  آن هم با شدت مصرف  آب فراوان  تمام این مسائل یک طرف  و آب مصرفی در بخش کشاورزی  که در بیشتر مناطق به صورت سنتی  و حالت غرق آبی مصرف میشود  و به همین علت است که بازده ی /اب کشاورزی در ایران در حدودای 30 درصد می باشد  در حالی که در لیبی حدودا  57 درصد می باشد.بارش میانگین 250 میلی لیتر  و تبخیر متوسط بالای  2000 میلی متر در ایران  هم به سایر علت ها پیوسته  تا  کشورمون  در یک  وادی مرگ  بی نظیر قرار گرفته باشه.حالا آیا با چنین  شرایطی   جای افزایش  جمعیت  و   هاگ پراکنی آن طور که مسئولین و حاکمان میگویند هست.
به گفته ی همین مسولین نخبه اگر از امروز جلوی  این  فاجعه ی زیست محیطی  گرفته بشه طی 15   20  سال  آینده  ایران از آستانه ی بحران خارج خواهد شد.جناب حکام آیا برای چنین هشداری زمان دیر  نیست.نمی دونم کدوم سال بود  که تولید  گندم کشور زیاد شد و کشور دیگر نیازی به وارد کرن گندم نداشت.در بوق  کرنا گذاشتن و فریاد  که "به خود کفایی در تولید گندم رسیدیم"آن سال کجا هستند که با تشویق  همه به کشاورزی  در زمین زمان  و دادن مجوزهای برای حفر های پی در پی  آب های سفره های زیر زمینی  که هزارن سال طول کشیده تا زخیره بشه و به تعادل برسه   را از تعادل خارج کردند  و  حاصلی نداشت جز آنچه که الان کی بینیم.


در آخر هم چیزی نمی توان گفت:     "از کی نالیم  که از ماست  که بر  ماست"

۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه


چقدر زود دیر میشه و چقدر زود رویاهای آدمی جماعت رنگ سراب به خودش میگیره...
تا زمانی که بچه بودیم  و با خطابه های"تو هنوز بچه ایی" و "خیلی مونده تا یاد بگیری"و.....
مواجه میشدیم پیش خودمون فکر میکیردیم روزی هم میرسه که این دوران کودکی تموم شده و خودمون می تونیم به راحتی نظراتمون را به دیگران بگیم و واهمه نداشته باشیم.منتظر این بودیم که یک روز موعود فرا برسه و روزنه ی جدیدی ب زندگیمون باز بشه و افسوس و صد افسوس که تو دنیای کودکی خودمون  بودیم صبح و شام در حال لذت بردن از زندگی کودکانه ی خودمون بودیم ولی حیف که قدرت روز های بی بازشگت اون روزا رو ندونستیم.بزرگ شدیم ونفهمیدیم که چطور بزرگ شدیم و با حسرت گفتیم:کاشکی همیشه بچه می موندیم.ولی حسرت های آدمی را پایانی نیست.
بزرگ شدیم و قدمان بلندتر شد و فاصله ی دلهایمان هم,بیشتر از هر موقعی شد.همیشه حسرت اینکه بتونیم یک بار دیگه  از ته دل یخندیم . غه غه بزنیم داریم.
ولی حیف که درگیر عنصر سیمان و آهن هستیم و سایه های خنک نه از درخت بلکه از ساختمون.
حیف که درگیر گذشته ها هستیم و دلمون از تشویش فکر آینده پر....
.
.
.
.
حسرت آدمی را پایانی نیست....